گفتم: «تا وقتی که بتوانیم خیال کنیم، زندهایم»؛ گفت: «اصلا برای این زندهایم که بتوانیم خیال کنیم.» خواندن ندارد...
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 12 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 5:55
از گیجی قبل اتاق عمل، از دستپاچگی بعدش، از جملهٔ آخر آقای دکتر که گفت از یک تا ده بشمار و به چیزی که خیلی دوست داری فکر کن، از خون، از آنهمه خون که اطراف صورتم پخش شده بود و نمیدانستم مال شروع شدن همهچیز است یا تمام شدن همهچیز، از مرگ که بیشتر از همیشه نزدیک شده بود، از ترس، از وهم، از جنون؛ تنها خیال تو را برداشتم و از اتاق زنده بیرون آمدم.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 5:07
تکههایی از من برایت پر میکشند که قبلترها حتی نمیدانستم وجود دارند. خواندن ندارد...
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1402 ساعت: 3:54
از آدمها بت نسازید و اگر ساختید، از همان فاصلهٔ دور بپرستیدش. خواندن ندارد...
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 18:17
با زیرپیراهن سفید و کلاه حصیری بلندبلند میخندیدی و آنقدر واقعی کنارم قدم میزدی که تمام صبح بعدش، خوشاخلاق و دلگرم بودم. خواندن ندارد...
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 53 تاريخ : پنجشنبه 31 فروردين 1402 ساعت: 14:01
به باریکهٔ نوری چنگ انداختم که یک روز توی قلبم بود. برای آدمها امید خواستم و رویاهای بزرگ. همان چیزهایی که ندارمشان. دیگر ندارمشان. خواندن ندارد...
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 12:33